عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

زانو درد مامانی

1391/4/28 10:47
نویسنده : مامان احسان
795 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربون عزیزتر از جونم

niniweblog.com niniweblog.com

    از دیروز صبح که از خواب بلند شدم  زانو درد امانم رو بریده نمیدونم چرا و چی شده فقط تا همین الانم  دارم تحملش میکنم و از اونجایی که از دکتر رفتن هم بیزارم  موندیم ببینیم درد کی ما رو رها میکنه .دیشب همش ناراحت بودم و تو هم پیله کرده بودی که روی زانوهام بشینی چند دقیقه ای تحمل کردم ولی بعد صدام در اومد و سرت داد کشیدم الهی بمیرم برات اومدی بغلم کردیو زانوهامو بوس کردی و با یک لبخند شیرینی گفتی مامان بوسش کردم خوب شد حالا بشینم .تا صبح هم هر بار که از زور درد بیدار میشدم با من بیدار میشدی و احوالم رو میپرسیدی .الهی فدای دلت بشم  که اینقدر رئوفه بابایی باید یه کم از شما یاد بگیره. نازکم ببخش مامانی رو بخاطر همه کم حوصلگی هام دوستت دارم ماهکم .اینم شعری که دیشب برام خوندی تا بخوابم :

عروسکم لالاش میاد شب که میشه باباش میاد          سوار اسب سم طلا میاد میاد از اون بالا

براش قاقا میاره طوق طلا میاره           طوق طلا به گردنش میوفته روی پیرهنش

جیرینگ و جیرینگ میکنه براش          چقدر دوسش داره باباش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان باران
29 تیر 91 12:08
خیلی خوشحالم که به من سر میزنی شاد باشین
مامان زهره
31 تیر 91 14:03
خدا نكنه گلم روي ماه احسان جون را ببوس
نایسل خانم
1 مرداد 91 19:54
الهی فداش شممممم منننن


خدا نکنه خاله جون
نایسل خانم
1 مرداد 91 19:54
مرسی مهربون
بابای دوقلوها
2 مرداد 91 8:58
انشالله هرچه زودتر خوب بشید


خدا روشکر بهترم
نایسل خانم
2 مرداد 91 15:39
عزیز دلمممممم مرسی
نایسل خانم
4 مرداد 91 14:49
منم خیلی این اسم رو دوست دارم بهم حس خوببی میده امروز رفتم آزمایش فردا نتیجش میاد برام دعا کن