عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

مهر و محبت احسانی

1391/4/27 10:36
نویسنده : مامان احسان
501 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مهربونم

      دیروزم مامان جون گفت که امروز خیلی آقا بوده و کمتر دستشو توی دهنش کرده منو بابایی هم بهت قول دادیم که ببریمت بیرون تا حسابی بازی کنی آخه دو روزی بود که توی تحریم بودی .باهم رفتیم توی محوطه و تا ساعت 9 شب حسابی بازی کردیمو و گشت زدیم بعد از شام هم همش توی بغلم بودیو  و ناز و نوازشم میکردی ساعت حدودای 11 بود که رفتیم توی رختخواب .از اون روزی که اومدیم توی این خونه منو بابایی میاییم توی اتاق شما پایین تختت میخوابیم تا مثلا عادت کنی توی اتاق خودت بخوابی و نیایی توی اتاق ما ولی فکر کنم حالا ما بد عادت شدیم و دیگه سخته برامون که از اتاقت بریم .وقتی دراز کشیدم دیدم صدام کردی که مامان من میتونم بیام پیشت گفتم آره عزیزم  بیا اومدی کنارم دراز کشیدی و صورتم رو گرفتی توی دستهاتو 10 تا 15 تایی بوسم کردی اونقدر هم بوسه هات پر سر و صدا بود که بابایی خندش گرفته بود خلاصه توی بغل همدیگه خوابیدیم تا صبح .صبح هم که میخواستم از بغلم جدا کنمت و بدمت به بابایی تا بشینم پشت فرمون اجازه ندادی و باز بابایی مارو برد خونه مامان جون اینا .خوش بگذره عزیزم بیصبرانه منتظرم تا بعد از ظهر که در آغوش بگیرمت عسلم . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان زهره
27 تیر 91 10:42
سلام دوست داري عكس هاي محمد سپهر را با عمه نشيبا ببيني .خوشحال مي شم نظراتتون را بشنوم
مامان زهره
27 تیر 91 11:10
ممنون عزيزم.من خودم هم موندم چي تو فكرش بود كه اين شد [
مامانی درسا
27 تیر 91 12:23
ای جونم هزار ماشاالله به این پسرک ناز ...... وای که دل کندن از این وروجکا خیلی سخته
مامان سمانه
27 تیر 91 15:25
آخ قربون این پسر مهربون برم که اینقدر با محبت و دلنشینه
مامانی خیلی لذت داره وقتی گل پسرت اینجوری بوست میکنه نه؟ امیدوارم سالهای سال به شادی در کنار هم روزگار خوشی داشته باشین


واقعا کیف داره
نایسل
27 تیر 91 20:28
الهی فداش شم اینقدر مهربونه و با احساسهههه وایییییییییییی عزیز دلم دلم غش رفتتتت
نایسل
27 تیر 91 20:29
آره ایشالا مال استرس هاست ایشالا یه موقعی ببیاد همه منتظرش باشناینجوری براش خیلی بد میشه
مانی محیا
28 تیر 91 11:00
خدا برات نخواد. من هم 5 ساله ازین دردها دارم. روماتیسمه مال من و اگه ساعتی قرصام جابجا بشه جیغم رو هواست. الان هم که واسه کار باباش ناراحتم دیگه قرصا جواب نمیده. همش استرس و اعصابه گفتن


ایشاله کار علی آقا هم درست بشه مال من هم فکر کنم از اعصابه ولی هرچی هست خیلی بده
مامان پوریا
1 مرداد 91 8:41
ای جان خوبی پسر به همین ها ست دیگه من شما رو لینک کردم خیلی خوشحال میشم اگه شما هم منو لینک کنین
بابای دوقلوها
2 مرداد 91 9:01
ای جووووووونم گل پسری ناز و شیطوون خوو مامانیشو دووس داره دیگه خدا پشت و پناهش باشه