عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

عروسی نوشین

1391/3/29 13:27
نویسنده : مامان احسان
1,362 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آقا کوچولو

این چند روزه حسابی درگیر بودیم انشالله تا باشه از این جور مراسمها برای همه .شب مبعث عروسیه نوشین بود من و شما و بابایی رفتیم دنبال دایی محمد رضا و طیبه جون با هم رفتیم تالار خوب بود خوش گذشت شما با بابایی رفتی قسمت مردونه بعد از شام همه اومدن دم تالار تا با هم بریم خونه عروس شما هم چندتا بادکنک با خودت آورده بودی توی ماشینو و حسابی هم ذوق میکردی . دیروز هم که پاتختی بود با خودم بردمت ولی تمام راه و زمانی که من توی مراسم بودم شما توی ماشین خواب بودی نزدیکیهای خونه بودیم که بیدار شدی و شروع کردی به گریه که من میخوام برم خونه نوشین .آخه روز جاهاز که رفتیم خونه نوشین یه ماکت ماشین داشت داد بهت و حسابی باهاش سرگرم شدی حالا از اون روز هر وقت یادت میوفته میگی بریم خونه نوشین مامان فدات شم عسلکم دوستت دارم.

آقا احسان و دایی ماهان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان محیا
30 خرداد 91 11:40
همیشه به شادی دوستم


ممنونم به همچنین شما
راحله مامان احسان
30 خرداد 91 12:50
همیشه به عروسی عزیزم


ممنون راحله جون
مهسا مامان مرسانا
30 خرداد 91 15:02
مامان پریسا
31 خرداد 91 15:54
مبارک باشه. ایشالله همیشه خوشی وشادی باشه
مامان زهره
3 تیر 91 13:59
انشاء الله هميشه به عروسي و شادي و خنده.اعياد شعبانيه هم بر شما مبارك
مامان سمانه
11 تیر 91 2:40
همیشه به جشن و شادی و یه بوسم برای گل پسری
عمه ی لارا
14 تیر 91 22:56
سلام مامانی عیدتون مبارک ممنون به ماسرزدی عکسای گل پسرت خیلی قشنگه ببوسش