عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

امروز نمیرم مهد

1393/2/15 11:40
نویسنده : مامان احسان
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه خوشگل منبوس

 

      دیشب ساعت حدودای  9 بود که  با همدیگه رفتیم بیرون و برات یه لگوی خیلی خوشگل خریدیم و اومدیم خونه  امروز هم روز عکستون بود از دیشب لباسهات رو آماده کردی و کت و شلوار به قول خودت دومادیتو گذاشتی که بپوشی ولی نمیدونم صبح چی شد که نمیخواستی بری مهد و با گریه لباس پوشیدی و رفتی .خلاصه سر صبحی دلمو ریش ریش کردی مامانی امروز بعد از ظهر هم خودم وقت دکتر دارم احتمالا بابایی بیاد دنبالت امیدوارم خوش باشی مامانیبوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

مانی محیا
15 اردیبهشت 93 10:16
سلام جگرم. یه چیزی آزاش میشه باید برطرف میشه. من که کلاسشو عوض کردم. با معلمش حال میکنه و دیگه راحت میره. راحت شدم. دنبال علت باش. عذابش نده
مامان احسان
پاسخ
نه خواهر احسان هر وقت میره خونه مامان اینا دیگه نمیخواد که بره مهد در مورد مهد قبلیش هم همینکارا رو میکرد
محبوبه مامان الینا
15 اردیبهشت 93 14:06
نوبت دکتر؟ خدا بد نده چیزی شده عزیزم؟
محبوبه مامان الینا
16 اردیبهشت 93 11:59
وای میگرن! چی میکشی معصوم جون! خیلی سخته! خیلی راعایت کن خیلی مراقب خودت باش
مامان احسان
پاسخ
باشه گلم
مونا مامي كيانا
16 اردیبهشت 93 12:16
چرا دكتر؟ ايشالا كه چيز خاصي نيست؟ كيانا هم چندوقتيه صبحها كه بيدار ميشه ميگه من خونه تنها ميمونم شما برين سركار واسه رفتن به مهد خيلي بهانه گيري ميكنه
مامان آویسا
17 اردیبهشت 93 10:41
ای خواهر گفتی از میگرن. تو تابستونا من بدبختم بس که سردرد می گیرم
مامان احسان
پاسخ
پس شما هم تجربه اش کردی خیلی بده
مامی کیانا
17 اردیبهشت 93 12:29
سلام دوست جونم با اين مشكلات زندگي كيه كه دچار ميگرن و سردردهاي عصبي نشه ولي ميگرن خيلي بده 2تا از خواهرهاي من هم دچار حمله هاي شديد ميگرني ميشن خيلي هم دكتر رفتن و انواع و اقسام داروهاي شيميايي و سنتي و گياهي رو امتحان كردن ولي وقتي سردرد ميشن هيچ چيزي خوبشون نميكنه اميدوارم واسه شما اينقدر شديد نباشه خيلي مراقب خودت باش عزيزم دعا هم فراموش نميشه عزيزم
مامان احسان
پاسخ
سلام عزیزم .ما هم توی خونواده مادریمون خیلیها میگرن دارن و دکتر به من هم گفت ارثیه و شما هم داری من نمیدونم چرا هر چی ارث بد و لعنتیه به ما میرسه از میگرن و چشمهای آستیکماتو ... چه میدونم خلاصه بدشانسیه دیگه ولی خدارو شکر امروز بهترم البته بعد از سه روز استراحت توی خونه بازهم ممنون که هم دعا میکنی و هم یادمی گلم
مامی کیانا
18 اردیبهشت 93 10:33
چطوري دوست جونم؟
مامان احسان
پاسخ
بهتر عزیزم ممنون
محبوبه مامان الینا
20 اردیبهشت 93 8:11
سلام خواهریبهتری؟
مامان احسان
پاسخ
آره گلم بهترم
مامان مریم
20 اردیبهشت 93 8:27
خبر خبر خبر خوش. رو یه داروی میگرن کارساز داریم کار میکنیم. تو دوز کم جواب داده. ایشالا صنعتی بشه و دل یه ملت شاد بشه. یادتون باشه آنالیزش با من بوده. یه چیزایی توش پیدا کردین که من ندیدم به بزرگی خودتون ببخشید مهم اینه میگرنه برطرف شده ایشالا
•●مامانِ آینده یه فسقِـلی●•
20 اردیبهشت 93 11:53
مبارکهههههه... معصومه جون، خوب هستین؟ [قب]
مامان احسان
پاسخ
ممنون گلم الان بهترم
ستارگان آسمان من
21 اردیبهشت 93 2:43
الهی...خوب ببین علتش چیه که مهدو دوست نداره؟...
مامان احسان
پاسخ
سلام عزیزم الان بهتر شده خداروشکر یه وقتهایی بهونه گیر میشه ممنون که به ما سر میزنی منم میام ها فقط نمیتونم نظر بگذار ببوس گل پسرامونو
محبوبه مامان الینا
21 اردیبهشت 93 10:01
♥مرجان مامان آران و باران♥
21 اردیبهشت 93 23:45
سلام عزیزم خوبی؟ مبارکه گل پسری باشه ببوسشششش
مامان احسان
پاسخ
سلام ممنون گلم
محبوبه
22 اردیبهشت 93 8:59
خصوصی معصومه جون
مامان
22 اردیبهشت 93 10:39
خصوصی
مامان صدف
22 اردیبهشت 93 11:56
با نظر مریم موافقم. احتمالا" تو مهد کودک یه چیزی ناراحتش میکنه. باید ریشه یابی بشه
محبوبه مامان الینا
24 اردیبهشت 93 8:16
خصوصی
مامان
24 اردیبهشت 93 12:19
تیک خصوصی نزدم خواهر