عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

بیخوابی و بهونه گیری

1392/10/15 11:21
نویسنده : مامان احسان
300 بازدید
اشتراک گذاری

قلبسلام ماه منقلب

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید

    روز جمعه از بابایی قول گرفتی که شنبه بعد از ظهر موقع برگشتن به خونه بری و ماشین 6 در یا لیموزین بخری بابایی بنده خدا هم گفت چشم .وقتی رسیدیم به بابایی با هم رفتیم اسباب بازی فروشی مورد نظر و رفتیم داخل مغازه اول لیموزین مورد نظر رو گرفتیو و بعد چشمت افتاد به مک کوئین و گفتی اینو نمیخوام اونو میخوام بعد بابایی حساب کرد که بیاییم بیرون که گفتی نه بابایی اون یکیو میخوام دوباره عوضش کردیمو و اومدیم بیرون دیدم هنوز جلوی ویترین ایستادی یهو داد زدی واااااااااای اون لامبورگینی آبیه رو نکاه کنید گفتم خوب دیدیم بریم گفتی نه آخه من اینو نمیخوام اونو میخوام دوباره برگشتیم داخل مغازه و یه مبلغ دیگه دادیمو و اون لامبورگینیه آبی رو خریدیمو زود از محل دور شدیم .تمام شبهم با ماشینت بازی کردی همنوز صداش توی گوشمه .موقع خواب شروع کردی به بهونه گیری که مامان دلم برات تنگ میشه تورو خدا امشب بخواب پیش من من هم اومدم پیشت .چند دقیقه ای به سکوت گذشت و من بیچاره چشمام گرم شده بود که دیدم آروم میگی مامانی اون لیموزینه رو برام میخری گفتم آره بعدا میخرم شما که خودت نخواستیش که دیدم شروع کردی به گریه با صدای بلند که من اینو نمیخوام ببر پس بده همون لیموزین 6 درو بگیر هر چی میگفتم مامانی این باشه بعدا اونو هم برات میخرم قبول نمیکردی من هم چون اولش باهات طی کرده بودم که اگر نگذاری بخوابم برمیگردم و میرم اتاق خودم ،پتو و بالشتمو برداشتمو و رفتم اتقمون تو همینطوری گریه میکردی بابایی هم کلی عصبانی بود که چرا من به حرفت گوش دادمو و اومدم پیشت خوابیدم که حالا تو داری بهونه میگیری نمیدونم اینا چه ربطی بهم داشت ؟ خلاصه تا حدودای ساعت 2 بهونه گیری و گریه ادامه داشت تا اینکه خوابت برد من که تا صبح خوابم نبرد الان هم دارم از بیخوابی میمیرم .آخه مامانی چرا اینقدر بهونه میگیری و دم دمی مزاج شدی ؟ناراحت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان سيد محمد سپهر
15 دی 92 19:01
سلام عزيز دلم.....اگه دوست داشتي سيد محمد مارا درشبكه نسيم ببينين
مامان احسان
پاسخ
دیدیم گل پسرمونو
محبوبه مامان الینا
16 دی 92 9:16
سلام معصومه جون ای وای من از دست این همسرها بهونه گیری و گریه بچه هامون کم نیست غر و پر اونا رو هم باید تحمل کنیم! معصومه جون اصلا نگران نباش این اقتضای سنشونه و تو این سن استقلال طلب و لجباز و بهونه گیر میشن باید تحمل کنیم چاره ای نیست! کار درستی کردی که وقتی گریه کرد رفتی اتاق خودت هر چند سخته اما باید یاد بگیرن با گریه راه به جایی نمیبرن الههههههههههی فداش شم کلی گریه کرده عزیزم حستو درک میکنم میدونی که خودمم هم کشیدم!
مامان احسان
پاسخ
آره واقعا بچه که اذیت میکنه یک طرف غرو لند باباش دیگه اصلا قابل تحمل نیست
مامان آویسا
16 دی 92 10:39
امان از دست این بچه ها.من کلاً موقع خواب هنگم
مامان احسان
پاسخ
آی گفتی
fdcUDyu5OajKSWpatWLccEIGSy7qw92BkJu_مح
19 دی 92 11:36
سلام محبوبه ام معصومه جون ممنون که به فکرم بودی من و الینا هر دو خوبیم ممنون عزیزم
مامان احسان
پاسخ
خدارو شکر
مامي كيانا
21 دی 92 11:06
اي جان چه ماشين بازيه اين پسر گل لامبورگيني و ليموزين و .... به به دلم واسه خودمون منظورم ما مامانها ميسوزه تو اين مواقع همه مسئوليت ها رو گردن ماست
مامان احسان
پاسخ
والا دیگه گردنمون داره میشکنه خواهر ولی صدامون هم نباید در بیاد
محبوبه مامان الینا
21 دی 92 12:53
سلام معصومه جونممنون از احوالپرسیهاتما شکر خدا بهتریمشما چه خبر؟خوش میگذره>
مامان احسان
پاسخ
خدارو شکر که خوبید ما هم هستیم خدا رو شکر
مامان صدف
22 دی 92 11:11
صدف هم دائم دنبال جهیزیه جور کردنه. ماشین لباس شویی واسش خریدم گفت چرخ خیاطی اونم خریدم حالا میگه جارو برقی و این داستان ادامه داره....
مامان احسان
پاسخ
از دست این کوچولوها