عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

نوحه خوانی احسان

1390/11/3 14:55
نویسنده : مامان احسان
1,057 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی خوش صدای من

چند روزیه یاد گرفتی سینه میزنی به قول خودت سندیر (زنجیر)میزنی و میخونی حسینم وای حسینم وای شدیدم  وای ( منظور شهیدم وای )شدیدم وای .بعد هم رفتی در ظرف غذای منو برداشتی و شروع کردی به طبل زدن . خلاصه با یه آهنگ خوشگلی میخوندی و طبل میزدی که منو بابایی کیف میکردیم که صداتو میشنیدیم ولی نذاشتی نه ازت عکس بگیرم و نه فیلم زبل خان.خیلی دوستت داریم دیشب ازت پرسیدم منو دوست داری یا مامان جونو یا بابایی رو یا باباجونو ؟ سریع گفتی من فدت(فقط) باباحسنمو دوست دارم . خدا بابایی رو برامون نگه داره عزیزدلم.بای بای

نفس مامانخوابیدن احسان در فرودگاه مشهد

اولین دندونهای احسان عزیز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

ترلان
3 بهمن 90 15:01
وبلاگت خیلی گشنگ دوستم . مرسی که تولدمو تبریک گفتی
احسان کوچولو
5 بهمن 90 11:27
سلام مامانی مهربون لارا تو دوستا نبود اما من لینکتون کردم
مامان پارسا
5 بهمن 90 13:48
مرسی گلم به ما سرزدید. انشاءلله احسان خوشگله هر چه زودتر دستشوییش رو بگه. خاله پارسا جون از یک سال و 10 ماهگیش دیگه پوشاک رو کنار گذاشت. دوهفته اولش خیلی سخته من پارسا رو هر نیم ساعت یک بار با گریه می بردم دستشویی. حتی شبها هم هر یک ساعت بلندش می کردم می بردم ولی بعد از دو هفته دیگه یاد گرفت. انشاءلله احسان هم به زودی یاد می گیره.
مامانی درسا
5 بهمن 90 14:45
دوست من از اینکه به وب درسایم اومدی ممنون. و پرسیده بودی که چطور عکسای درسایم را در قاب فرار میدهم . دوست خوبم انگاری خودت یاد گرفتی ولی نام چند سایت را برایت مینوسم که معمولا برای درسا از آنها استفاده میکنم شاید مورد استفاده ات قرارگیرد .(photo facer , pizap , farmtoy ) . پسرم را ببوس موفق باشی