آموزه های مهد
سلام پسر باهوشم
این حدود ٤٥ روزی که میری مهد خیلی چیزهای جدید یاد گرفتی که چندتایی که ذهنم یاری میکنه رو برات مینویسم :
اعداد رو از یک تا بیست انگلیسی یاد گرفتی که با چه شیرینی میخونی عزیز مامان
کلمات come bake به معنی برگرد ، car ماشین ، plan هواپیما یا به قول شما هپه پیما ، hand دست، feet پا ، head سر ، و...
مفاهیم مکانهای عمومی و حیوانات وحشی و اهلی ، آلوده نکردن محیط زیست ، بعضی از علائم راهنمایی و تابلوها ، مفهوم تضادها و .....
چندتا شعر جدید هم یاد گرفتی که من یکیشو برات مینویسم :
یک کامیون گنده رد میشه از خیابون کجا میره بیابون
چه چرخهای درشت داره بار بزرگ به پشت داره
راه که میره دود میکنه هوا رو نابود میکنه
خلاصه کلی ماه شدی عسلم فقط کاش محل کار من به خونمون نزدیک بود اون وقت مجبور نبودیم صبح ها اینقدر زود از خونه بیاییم بیرون و بعد از ظهرها هم زودتر میرسیدیم .ناگفته نمونه که توی این مدت خودم هم خیلی اذیت شدم بطوری که سه کیلو وزن کم کردم .مامان جون مهربون همیشه قدر دان زحماتت هستیم .حالا که مجبورم شمارو با خودم بیارم و ببرم بیشتر شرمنده محبت ها و زحمات مامان جون میشم .بنده خدا هر روز میگه دیگه بسه بازم بیارش پیش خودم ولی مامانی حالا که دیگه به محیط جدیدت خو گرفتی نمیخوام دوباره دوهوا بشی .دیروز کلاس ژیمناستیک هم ثبت نامت کردم .گلم اینو بدون که خیلی دوستت دارم