پنجمین روز مهد
سلام خوشگل مامان
امروز صبح که سوار ماشین آقای عابد ( یکی از همکارهای مامانی که نقش سرویس اداره رو هم دارن )شدیم یه آهنگ شاد گذاشته بودن کلی کیف کردیو و شروع کردی به نانای کردن
الهی قربونت بشم که چه راحت شاد میشی و از ته دل میخندی پسرم .
بعدش هم موزی که بابایی توی ک یفت گذاشته بود رو نوش جان کردی آخه از روزی که رفتی مهد از صبح تا بعد از ظهر که من میام دنبالت لب به هیچی نمیزنی و به مربی هاتون میگی باید مامانم بهم بده .الهی فدات شم که دستشویی هم نمیری و بهشون گفتی فقط مامان و بابام و مامان جونم میتونن منو ببینن عیبه نمیشه که شما منو ببرید دستشویی .
امروز بهم قول دادی هم صبحانه بخوری هم ناهار و هم دستشویی بری امیدوارم که به قولت عمل کنی گل پسر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی