مهد
سلام آقا گوچولوی مامان
دیروز و امروز رفتی مهد پسرم ولی چه مهد رفتنی از اول که میری تا بیایی بیرون داری اشک میریزی قربون اون مرواریدات مامانی جیگرم کباب میشه وقتی میگذارمت و میام اداره ولی مامانی دیگه لازم بود که بری مهد .دیروز بعد از مهد آوردمت پیش خودم امروز هم میارمت قول میدم شما این دو سه ساعت رو صبور باش زودی میام دنبالت الان هم خودم گریه ام گرفته نمیدونم ساکت شدی یا نه الان زنگ میزنم از خانوم مربی تون سوال میکنم دوستت دارم عسلم .
زنگ زدم به خاله مینا گفت که آروم شدی و نشستی پیش بچه ها خدا رو شکر
آنچه هستی هدیه خدا به توست
و آنچه می شوی
هدیه تو به خداست
پس بی نظیر باش چون بی نظیر خلق شده ای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی