سحرخیز
سلام سحر خیز مامان
امروز صبح ساعت 5 از خواب بیدار شدی و گفتی مانی آب میخوام یه کم آب ریختم توی لیوان و دادم دستت دوباره گفتی آب میخوام بازم ریختم دادم بهتون بعد گفتی حالا بریم دستشویی .بعد از دستشویی هم گفتی مانی صبح شده برام کارتون آقای دماغ دراز رو بگذار .الان نزدیک 2 هفته هست که گیر دادی به یه کارتون و از وقتی که میایی خونه تا ساعت 12 شب ده ها بار نگاهش میکنی ، کلا برنامه های تلویزیون تعطیل .خلاصه من که داشتم از خواب میمردم هر چی التماست میکردم که آخه بچه هنوز صبح نشده زیر بار نمیرفتی .خودم رفتم توی رختخواب و دراز کشیدم اومدی کنارم و شروع کردی به ناز کردنم و بعدش هم به قول خودت کمرم رو ماساژ میدادی تا بیدار شم هر کاری کردی فایده ای نداشت آخرش کنارم دراز کشیدی و خوابیدی ساعت 6.15 از خواب بیدار شدیم و بردمت خونه مامان جون اینا خوش بگذره عزیزکم
این هم یه عکس که با هزار فیلم توی روز نامزدی ازتون انداختم ببخشید که کیفیتش خوب نیست: