دلتنگی مامانی و پارک بردن شما
سلام عسل طلا
دیروز بعد از ظهر بابایی زنگ زد و گفت یه کم دیرتر میاد دنبالمون من هم که رسیدم خونه مامان جون اینا شما ازم خواستی ببرمت پارک از اونجایی که دل خودم هم خیلی گرفته بود باباجون مارو برد پارک کلی با همدیگه بازی کردیم (وقتی کنار توام هیچ غمی ندارم ) بعد هم بابایی اومد دنبالمون و با هم رفتیم خونه اینم چندتا عکس از دیروز
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی