عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

عروسی

1391/1/26 14:05
نویسنده : مامان احسان
582 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامانniniweblog.com

     

 

   پنج شنبه با همدیگه رفتیم خونه مامان بزرگ اینا شب هم برگشتیم خونمون توی راه برگشت من و بابایی درباره عروسی نوشین (دختر دایی مامانی) صحبت میکردیم که کی و کجاست که یکدفعه شما گفتی مامان من میخوام عروس بشم نوشین عروس نشه گفتم پسرم شما آقایی نمیشه عروس بشی فقط خانمها عروس میشن .بعد شروع کردی به داد و بیداد که من هم میخوام خانم بشم تا عروس بشم خلاصه مامانی این روزها حرفهای جالب زیاد میزنی . دیشب هم ملیحه و علی و پسرشون رادین کوچولو اومده بودن خونمون من داشتم با علی صحبت میکردم بابایی هم با ملی که شما اومدی و گفتی خانمها با خانمها حرف میزنن آقاها با آقاها .الهی مامان فدات شم که وقتی بابایی رادین کوچولو رو بغل گرفته بود شما چقدر حرص خوردی مامانی ما شمارو از تمام دنیا بیشتر دوستت داریم میبوسمت عسلک.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

نایسل
27 فروردین 91 10:08
ای جان طفلک من عروس میخواد بشه آخی آخی آخی


ممنون عزیزم
مامان حنا
27 فروردین 91 19:05
سلام مامان احسان جون شما از من رمز خواسته بودید؟؟ اگه شما هستید یه خواهش دارم چون بهتون گفتم من دو تا از لینکام احسان جون هست و برام هم پایین اسمشون آدرس نمیزنن لطف کنید وقتی برام کامنت میزارید آدرستون رو هم قید کنید تا بدونم کدوم مامان احسان عزیزم برام نظر میزارن منتظرتون هستم بهم خبر بدید
مامان سمانه
29 فروردین 91 3:39
قربون پسر با تعصب و با نمک بشم
خاله خیلی دوست داره
ممنون خاله جونم