عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

سفر به خانه خدا

1390/12/13 15:53
نویسنده : مامان احسان
605 بازدید
اشتراک گذاری

قلبسلام شیرینم

از چهار شنبه تا امروز صبح خونه مامان بزرگ (مامان بابایی) بودیم حسابی کمکشون کردیم و خونه تکونی کردیم خسته شدم هزارتا . امروز هم روز آخریه که میام سر کار ١٤ روز مرخصی گرفتم آخه فردا شب انشاالله میریم سفر خانه خدا الان اومدم اداره تا کارامو جمع و جور کنم کلی کار دارم .صبح هم بردمت خونه مامان جون اینا خواب بودی البته دیشب تا ساعت یک داشتی آتیش میسوزوندی دوستت دارم شیطون بلا.ماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان آویسا
13 اسفند 90 10:17
سلام معصومه جون. به سلامتی انشاالله سفر خوب و خوشی براتون باشه.دختر گلی و مارو دعا کنید. مواظب خودت و پسر گلت هم باش و از طرف من ببوسش
مامان محیا
13 اسفند 90 10:19
آخی عزیزم قبول باشه دعا کن با شوهرم برم..خوش بگذرون اساسی


انشاالله که با محیا و باباییش .
مامان آویسا
13 اسفند 90 10:20
سلام معصومه جون.به سلامتی.سفر بی خطر.انشاالله سفر خوب و خوشی برای همه تون باشه. من و دختر گلی رو دعا کنید. از طرف من پسر گلت رو ببوس.مراقب خودت و پسر گلت باش[h

حتما عزیزم
نایسل
13 اسفند 90 10:28
وا ی عزیزززز دلم خوش به حالتتتتتتتتتتت
تورو خدا اگه یادت بود برای ما هم دعا کن
خیلی خیلی مرقب خودت باش


مامان صدف
13 اسفند 90 11:58
سفر خوبی رو براتون آرزو میکنم. امیدوارم خوش بگذره. ما رو فراموش نکنید.


ممنون عزیزم انشاالله
نایسل
14 اسفند 90 18:05
مامان حنا
19 اسفند 90 5:42
الههههههههههههههههههی خوش به حالتون از الان میگم زیارتتون قبول باشه برای ما هم دعا کنید مواظب خودتو احسان عزیزم باش
نایسل
29 اسفند 90 14:22
خدایا زمان در گذر است و مخلوقات در تغییر
و سال جدید در شرف حلول و به ناچار 
تغییر تغییر تغییر....
 پس برایت ارزومندم که :
 زندگیت به بهترینها تغییر کند و آرزو دارم روزهایی که پیش رو داری ... 
آغاز آن روزی باشد که آرزو داری!
 .
 عید پیشاپیش مبارک.

نایسل
29 اسفند 90 14:22
زیارت تت هم قبول باشه عشقم


سلام عزیزم ممنون سال نو مبارک بهترین ها رو برات آرزومندم