عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

تاسوعا و عاشورا

1393/8/13 16:06
نویسنده : مامان احسان
445 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه من

   ديروز كه روز تاسوعا بود رفتيم خونه عزيز و آقاجون چون نذري داشتن بعد از ظهر هم برگشتيم خونه و بعد غروب با هم رفتيم بيرون يه جايي خيمه زده بودن و نهر آب و مجسمه امام ها رو درست كرده بودن برات خيلي جالب بود ولي چون بارون تندي ميباريد زود برگشتيم خونه .امروز هم مثل هر سال شله زرد پختم و با هم برديم و پخش كرديم و بهدش رفتيم براي مراسم ظهر عاشورا .خيلي جالب بود بارون ميباريد ولي همه بيرون بودن و عذاداري ميكردن .اونجا براي همه دعا كرديم .دوستت دارم مهربونم .

 

 

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

محبوبه مامان الینا
14 آبان 93 9:45
به به شعله زرد اونم از نوع نذری شال و کلاه احسان هم خیلی خوشگل شده خواهری
مامان احسان
پاسخ
جات خالی خواهری ممنون قابلی نداره
محبوبه مامان الینا
17 آبان 93 11:43
سلام خواهری.خوبی عزیزم؟ جامو عوض کردن رفتم واحد اعتبارات ینی اصلا وقت سرخاروندن هم ندارم
مامان احسان
پاسخ
سلام ممنون خواهري .خدا قوت
مامان صدف
17 آبان 93 13:58
نذرتون قبول باشه. التماس دعا
مامان احسان
پاسخ
ممنون دوست خوبم
مامان آويسا و علي كوچولو
18 آبان 93 22:16
نذرت قبول دوست خوبم.التماس دعا
محبوبه مامان الینا
1 آذر 93 17:22
سلام به معصومه جونمخیلی دوستت دارم عزیزم
مامان احسان
پاسخ
سلام عزیزم ممنون محبوبه جونم من هم همینطور