عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

دیگه مستقل شدی

1392/6/30 9:01
نویسنده : مامان احسان
321 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه منقلب

   دیشب به پیشنهاد خودت تنها توی اتاقت خوابیدی .تا صبح چند بار بهت سر زدم هر بار هم دیدم ملافه روته آخه دیشب بهت سفارش کردم که ملافتو کنار نزنی شما هم گفتی چشم .مامان فدات موقع خواب فقط ازم خواستی دوتا قصه برات بگم و بعدش گفتی خوب دیگه مامان برو اتق خودتون بخواب .با اینکه خیلی خوشحال بودم از مستقل شدن و بزرگ شدنت ولی دلم خیلی گرفت آخه هر شب قبل از خواب هم من تو رو نازت میکردم هم تو موهای منو ناز میکردی و بعد توی بغل هم میخوابیدیم .خلاصه رفتم توی اتاق خودمون .دو بار گفتی مامان بابایی دوستتون دارم و مامان بابایی عاشقتونم و بعدش خوابیدی گلم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان امیررضا
27 شهریور 92 14:33
گل پسرت دیگه میخواد مستقل تر بشه
خدا برات حفظ کنه و همیشه در کنار هم شاد باشید


ممنونم
nicel
27 شهریور 92 17:45
مرسی خوشگلم لطف داری.. هر چی خدا بخواد
مامی کوروش
30 شهریور 92 9:15
به به افرین به اقا احسان مستقل
محبوبه مامان الینا
30 شهریور 92 10:02
ای جانم به این گل پسر مهربون و مستقل
نوشين مامان آريا
30 شهریور 92 12:15
آفرين پسر ناز تبريك مامان جون


ممنون خاله نوشین عزیز
زری مامان مهدیار
30 شهریور 92 23:40
قربون این پسر نازنین که با همه چیز اینقدر مردونه برخورد می کنه
مستقل شدنت مبارک عزیز دلم


ممنون خاله مهربون من