عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

لباس خواب

1392/5/29 13:10
نویسنده : مامان احسان
806 بازدید
اشتراک گذاری

قلبسلام شیرینم قلب

     دیشب موقع خواب وقتی برقها رو خاموش کردم که بخوابیم گفتی مامان من که هم مسواکمو زدم ،دستشویی هم رفتم( پسرم دیگه کاملا مستقل شده خودش  دستشویی میره ، خودشو میشوره و لباسش رو هم درنمیاره ) حالا لباس خواب میخوام یه کم نگاهت کردم و گفتم چه لباس خوابی ؟ جواب دادی: یه لباس خواب آبی مثل بکتاپوس .اولش هنگ کردم ولی خیلی زود متوجه منظورت شدم .منظورت اختاپوس توی کارتون باب اسفنجی بود . بعدش هم گفتی آخه اختاپوس هر وقت میخواد بخوابه لباس خواب آبی میپوسه .الهی مامان فدات شم آخه اختاپوس هم شد الگو که هر کاری میکنه شما هم تکرارش میکنی البته اینا همه به خاطر علاقه زیاد به این کارتونه و من هم قول دادم که برات یک لباس خواب آبی مثل بکتاپوس بخرم.عکسهای شخصیت کارتونی باب اسفنجی شلوار مکعبی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

محبوبه مامان الینا
29 مرداد 92 13:08
وای معصومه جون الینا هم عاشق اختاپوسه اینم یه تفاهم دیگه
مانی محیا
29 مرداد 92 13:43
خوب خواهر معصومه جان بنظرم شما برج رو برای الینا جون بخر ... دیگه دلخوریها زیاد نشه
محبوبه مامان الینا
30 مرداد 92 10:14
جااااااااااااااااان قضیه برج چیه ؟!!!
محبوبه مامان الینا
30 مرداد 92 12:11
پس دم مریم جون گرم این وسط هوای دختر منو هم داره اما آخه مریم جون کدوم داداش واسه خواهرش برج خریده که احسان دومیش باشه؟!!!
محبوبه مامان الینا
30 مرداد 92 13:27
البته درواقع منظور من از خواهر و برادر الینا و احسان بود اما خاهر از شما چه پنهون کی بدش میاد دخترش مادرشوهر ماه و دوست داشتنی مث تو داشته باشه عزیزم حیف که خواهر گلمی و با ازدواج فامیلی مخالفم
مرجان مامان آران
30 مرداد 92 16:26
وایییییییی خداا عزیز دلمممممممم قربونت برمممممممممممممممممم کلی خندیدممممممممممممم


خدا نکنه
زری مامان مهدیار
1 شهریور 92 10:18
باز جای شکرش باقیه که لباس خواب باب اسفنجی رو دلش نخواسته! چون حسابی سرما می خورد
محبوبه مامان الینا
2 شهریور 92 8:50
سلام عزیزم معصومه جون دیروز مردیم از خستگی بخدا ولی بقول تو همین بهتر بردیم وسایلهارو شاید زودتر آماده شه کابینتها فاصله خونه قبلی تا محل کار من 10 دقیق بود حالا تو خونه جدید میشه 5 دقیقه از فردا باید برم تمیییز کاری نه اینکه ذاتاً تنبلم اصلاً حسش نیست یه خانوم هست میاد کمکم اما خب باز هم بیشتر کارها و جایجایی و چیدن وسایل با خودمه دیگه...
محبوبه مامان الینا
2 شهریور 92 9:38
معصومه جون از جهره ت کاملا پیداست که هم خیلی فعالی هم بسیار تمییز وای من تو کار خونه خیلی کند هستم و خیلی هم زود خسته میشم مرسی عزیزم از اینکه گفتی اگه اینجا بودی کمکم میکردیهمین که میبینم دوست و خواهر خوب و مهربونی مث تو دارم واسم یه دنیا میارزه چشم به سفارشت هم حتما عمل میکنم عزیزم
محبوبه مامان الینا
2 شهریور 92 10:32
خب بستگی داره چجوری بهش نیگا کنی البته باهات موافقم که اطرافیان از این قضیه سوء استفاده میکنن و.......باید همه جا حضور پررنگ داشته باشی حالا برو خصوصی
محبوبه مامان الینا
4 شهریور 92 7:51
خصوصی
محبوبه مامان الینا
4 شهریور 92 7:56
اتفاقا چون اس دادم نگرانت کردم گفتم بنویسم عروسی هستم که نگران نباشی عزیزم


شوخی کردم عزیزم
مامان نیروانا
4 شهریور 92 8:18
نمیدونم این باب اسفنجی و دوستانش چه جذبه ی عمیقی دارن که کوچیک و بزرگ عاشقشونن. منم خداییش دوسِشون دارم و به احسان عزیزم حق میدم که دوسِشون داشته باشه. حالا الگوبرداری که نمیشه گفت. یه عشق کودکانه ست معصومه جون. فدای دل کوچیک احسانم
مامان صدف
4 شهریور 92 13:05
وای منم کارتون باب اسمچی رو خیلی دوست دارم و هر وقت نشون میده تا ته میشینم با صدف میبینم. بکتاپوسم خیلی با حاله البته من دوبله پرشین تونو دوست دارم.