عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

مامان پیر نشو

1391/11/23 9:43
نویسنده : مامان احسان
510 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسمقلب

    شنبه بعد از ظهر توی بغلم خوابیده بودی و من مجبور بودم با وجودی که شما رو توی بغلم دارم زیپ پوتینم رو باز کنم همین که خم شدم کمرم رگ به رگ شد و آه و نهاد مامانی در اومد از اون روز تا حالا هم دارم درد میکشم .شما هم که الهی فدات بشه مامانی رعایتم رو میکنی .هر روز صبح که میخواهیم از خونه بیاییم بیرون بغلت میکردمو و میبردمت دستشویی ولی امروز دیدم نمیتونم اینکار رو بکنم و از بابایی خواستم که اینکار رو بکنه .همین که بابایی خواست بغلت کنه اعتراض کردی و گفتی مامانی رو میخوام من هم اومدم پیشت و گفتم مامانی میدونی که نمیتونم بغلت کنم خودت میری دستشویی پسرم ؟ که دیدم با یک قیافه خق به جانب راه افتادی به سمت دستشویی و در جوابم گفتی : شما خودت هر روز منو بغل میکنی میبری دستشویی من که نمیگم بغلم کن الان هم خودم میرم فقط شما بیا منو بشور . بعد هم که از دستشویی برگشتیم پرسیدی مامان داری پیر میشی؟ من هم گفتم آره دیگه مامان دیگه نمیتونم بغلت کنم .ناراحت شدی و گفتی نه مامان نمیخواد بغلم کنی فقط پیر نشو مامان پیر نشو من مامان پیره زن دوست ندارم من هم بهت قول دادم که پیر نشم ولی مگه میشه مامانی.

دیروز با بابایی با هم رفتیم بیرون چند وقتی بود که حوله تن پوشت بهت کوچیک شده بود و من دنبال یه حوله تن پوش خوب میگشتم تا برات بخرم که هم نرم باشه و هم پرز و رنگ نده تا اینکه دیروز موفق به خرید شدم این هم چند تا عکس از گل مامان دیشب بعد از حمام :

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

محبوبه مامان الینا
23 بهمن 91 11:39
واااااااااااای امان از دست این وروجکراست میگه مامان مواظب خودت باش که پیر نشی آخه احسان مامان پیرزن دوست نداره معصومه جون دقت کردی وجود بچه ها و حرفهاشون گاهی تلنگری به خودمون که بیشتر مراقب خودمون و سلامتی و جوونیمون باشیم
محبوبه مامان الینا
23 بهمن 91 11:39
حوله نو هم مبارک گل پسر تر و تمییز
نوشين مامان آريا
23 بهمن 91 11:40
خدا بد نده ايشااله كه زودتر بهبود پيدا كنيد. عزيزم حوله ت مبارك باشه خيلي خوش آب و رنگه . عافيت باشي احسان جون خيلي نانازي شدي
محبوبه مامان الینا
23 بهمن 91 11:59
بیا تصمیم بگیریم تا میتونیم بی خیال و خونسرد باشیم تا زود پیر نشیم راستی معصومه جون متولد چه سالی هستی؟
آناهیتا مامانیه آرمیتا
23 بهمن 91 12:05
ایشالا که مامانی پیربشه البته درسن ۱۲۰سالگی تازه احساس پیری بکنه امان ازدست این پسربلبل زبونحوله ات هم مبارک خیلی بهت میاداحسان خوش تیپ
مامان سيد محمد سپهر
23 بهمن 91 13:51
حوله تن پوش جديدت مبارك خيلي بهت مي ياد

ممنونم
مانی محیا
23 بهمن 91 14:09
چه گل پسری مبارکت باشه حوله. چه ذوقی هم کرده. ایشاله هیچوقت مریض و دردمند نشی. من هم کمرم خیلی باهام همراهی نمکنه و محیا هم خوشش نمیاد.


محبوبه مامان الینا
25 بهمن 91 11:37
عزیزم من هم آذر59 هستم
محبوبه مامان الینا
25 بهمن 91 13:49
به به بانوی اردیبهشتی. من تو فصلها عااااااااشق بهارم مخصوصا اردیبهشت واقعا بهشته
محبوبه مامان الینا
28 بهمن 91 9:34
سلام دوست خوبم صبح شما هم بخیر...آره عزیزم خوب خوب شد ممنون گلم
مرجان مامان آران
29 بهمن 91 1:45
عزیز دلممممممم قربون حرف زدنتتتت حوله خوشگلت مبارک عزیزمممم
محبوبه مامان الینا
29 بهمن 91 9:26
سلام به روی ماهت دوست خوبمصبح بخیر
مامان نیروانا
1 اسفند 91 11:20
وای چندوقته بهت سرنزدم آقا خوشگله دیگه حالا در اومد از حموم گل هم شدی خاله جون، به به الهی کمردردت زود خوب شه دوستم. دیدی یهو یه اتفاق کوچولو چه پیامدایی داره!!! طفلی احسانم هیچوقت بهش نگو داری پیر میشی، خب غصه میخوره طفل معصوم چه جواب دندون شکنی هم به اون همه محبت روزای پیش دده، در عین استقلال، بازم دم گل پسری گرم که خودش نمیخواسته و نمیخواد دیگه بغل بشه (راستی من نیمه ی اردی بهشتم بانو! فکر کنم شمام اول اردی بهشتی نه ! )
مامان نفس
1 اسفند 91 13:17
هزارماشالاااااااااااااا چه حاضرجواب!!! اشک جمع شد توو چشمام "مامانی پیرنشو خودم میرم دستشویی" !!!!!!!