عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

انتخاب برای مامانی

1391/11/17 10:25
نویسنده : مامان احسان
500 بازدید
اشتراک گذاری

سلام با سلیقه مامان

Linien Gif Datei

 

چند وقت پیش با بابایی رفتیم چرم مشهد و بابایی برای من یک پالتو و یه پوتین و یه کفش خرید همون موقع یه پالتو و یه پوتین هم برای خودش دیدیم که هر چی من اصرار کردم ببابایی برای خودش خرید نکرد تا اینکه سالگرد ازدواجمون شد و من تصمیم گرفتم برای بابایی هدیه یه پالتو چرم بخرم و به بابایی گفتم و رفتیم که بخریم همون روزی که من رفته بودم دندانپزشکی و وقتی خوستیم خرید کنیم متوجه شدیم که هم چرم مشهد هم چرم مارال بزودی تخفیف و حراج میگذارن خلاصه با ز هم نشد که خرید کنیم تا پریروز که بابایی گفت حالا حراجشون شروع شده .دیروز با شما با هم از اداره ساعت 3 دراومدیم و ساعت 4.5 رسیدیم کرج پیش بابایی .شما هم اصرار داشتی که توی بغلم بمونی و نمیگذاشتی که توی مغازه بگردم و اجناسشون رو ببینم .بابایی که یک پالتو و یک پوتین بسیار زیبا خرید ولی شما نمیگذاشتی که من ببینم اونجا چه خبره اونقدر هم مغازشون شلوغ بود که نگو حالا خوبه اینقدر هم همه چیز گرونه با ین حال مردم صف بسته بودن برای خرید .هر کاری کردم از بغلم بیایی پایین فایده ای نداشت تا اینکه فکری به سرم زد و رفتم به سمت قفسه کیف های رنگارنگ زنانه و گفتم عسلم برای مامان یه کیف خوشگل انتخاب میکنی و از اونجایی که شما عاشق این کار هستی پریدی پایین و چند تا کیف خوشگل آوردی برام یکیش زرد بود یکی آبی و اون یکی هم صورتی واقعا قشنگ بودن ولی هر چی فکر کردم که کدومشون رو بردارم دیدم هیچ کدومشون اون چیزی نبودن که من میخواستم و یک کیف تقریبا عسلی  رنگ برداشتم و خلاصه حساب کردیمو اومدیم بیرون برای شما هم طبق معمول کلی لباس خریدیمو اومدیم خونه به محض اینکه رسیدیم خونه نایلون کیفمو باز کردی و پرسیدی مامان پس اون کیف زرده که من برات انتخاب کردم کجاست و من درجوابت گفتم اونو نخریدم پسرم اینو خریدم .با یک قیافه ناز حق به جانب رو من گفتی پس چرا از من پرسیدی ؟ الهی مامان فدای سلیقه ات بشم نازکم آخه من اون کیف زرد کوچولو رو کجا استفاده میکردم پسرم . دوستت دارم مامانی عاشقتم مامانی قلبموقع خواب هم وقتی رفتی توی تختت دراز کشیدی گفتی مامان بار آخرت باشه اون چیزی که من میگمو نمیخریا باشههههههههههه! من هم با ترس و لرز گفتم باشه پسرم چشم .آخه تازگیا یاد گرفتی که بگی دفعه آخرت باشه ها و وقتی ازت سوال میکنم کی این طوری صحبت میکنه میگی خاله شادی( مربی مهد ) بازم فدات عسلمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

محبوبه مامان الینا
17 بهمن 91 10:58
قربون گل پسر خوش سلیقه بشمراس میگه خب مامانی دفعه آخرت باشه که سلیقه شو ندید میگیری مبارکه خریدهاتون
عزیزم منظورم از شب شیفت عصرمون که 4-8هستش بود.ممنون که جویای حال ما هستی


چشم خاله جون قول میدم دفعه آخرم باشه
محبوبه مامان الینا
17 بهمن 91 10:59
راستی اگه جسارت نیست و مشکلی نداره واست میشه اسمتونو به من بگید که جلوی لینک احسان جون بنویسم؟
محبوبه مامان الینا
17 بهمن 91 11:02
اصلاحش کردم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
17 بهمن 91 11:19
وسایل نو مبارک امیدورام به خوشی و شادی از آنها استفاده کنید دوست گلم با پست 60و 61 بروزیم
محبوبه مامان الینا
17 بهمن 91 12:16
آره دیگه بانکه دیگه هفته ای دو سه روز عصر هم باید بیایم
مامان سيد محمد سپهر
17 بهمن 91 15:12
عزيزم ماماني مهربون سلام قدم رنجه كردي و اومدي به خاطر مسابقه وبلاگ نويسي سازمان مجبور شدم وب جديدي طرح كنم.هرجا دوست داشتي بيا قدمت روي تخم چشمهام


قربونت خواهر مهربونم
مرجان مامان آران
17 بهمن 91 18:19
به به مبارکه خریداتون عزیزمممممممممممم قربون پسر خوش سلیقهههههههههههه
زری مامان مهدیار
18 بهمن 91 17:06
بچه م راست می گه مامانی بار آخرت باشه که همینطور مجانی از پسرمون نظر می گیری و بعد هم طبق سلیقه ی پسرمون عمل نمی کنی الهیییییییییییییی فدات بشم، خوب خورد تو ذوقش بچه ممممممممممم
محبوبه مامان الینا
21 بهمن 91 8:32
سلام دوست خوبم زودی بیا تو وبم پستمو بخون آخه شما هم دعوت شدین.


اومدم
محبوبه مامان الینا
21 بهمن 91 9:59
عزیزم فقط باید تو وب خودت هدف از ساخت وبت و دلیل دوست داشتن اون رو توضیح بدی و در آخر هم سه تا از دوستانتو معرفی کنی


ممنون گلم