مریضی پشت مریضی
سلام ماهکم
هنوز از شر عفونت ریه خلاص نشده بودی که پریشب ساعت دو نصفه شب با داد و گریه از خواب بیدار شدی و بیتابی میکردی که یکدفعه حالت بهم خورد تا صبح چند بار این اتفاق تکرار شد و صبح اونقدر بیحال بودی که راه هم نمیتونستی بری .بمیرم برات مامانی اونقدر ضعیف شدی که دلم نیومد ازت عکس بندازم و بگذارم اینجا .خلاصه دیروز رو با هم موندیم خونه امروز هم تا ساعت 10 پیشت بودم و بعدش بابایی موند پیشت و من اومدم اداره . از خدا عاجزانه میخوام که کمکت کنه تا زودتر خوب و سر حال بشی .دیگه گریه نمیگذاره که بنویسم عسلم . زودتر خوب شو .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی