کراوات
سلام خوش تیپ مامان
یکشنبه عروسی حسین و نازنین بود(پسر خاله من) خیلی خوش گذشت امیدوارم خوش بخت بشن . بعد از ظهرش که داشتیم آماده میشدیم برای عروسی من کراوات های بابایی رو آوردم تا یکیشون انتخاب کنه که دیدم یکیشو برداشتی و رفتی سمت اتاق ما. آروم اومدم دنبالت میدونستم وقتی آروم جیم میشی حتما میخواهی یه دسته گلی به آب بدی .خلاصه دیدم رفتم سر کشوی دراور و قیچی رو درآوردی که من گفتم احسان چیکار میکنی مامانی ؟ گفتی مامان آخه من کراوات ندارم کراوات بابایی هم بلند تازه یک طرفش هم نازکه برای من خوبه همین طرفشو قیچی میکنم برای خودم بقیه اش هم برای بابایی .خلاصه بهت قول دادم که برات یه کراوات خوشگل بگیرم و دیروز این امر محقق شد اینم عکسهای گل مامان با کراواتش .ایشالله کراوات دامادیت مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی