جشن کارنامه
سلام ماه خوشگل با هوشم
توی پست قبل برات گفتم از جشن کارنامه
اینبار هم هزار ماشاءالله همه پرستان و خیلی خوب شدی و منو بابایی از دیدن کارنامه ات کیف کردیم .صبح روز جشن یعنی شنبه با باباجون رفتی و من ساعت ده و نیم اومدم پیشتون .همینکه منو دیدی گفتی مامان ! این چه تیپیه؟ گفتم مگه چیه مامان جان ؟ گفتی مامان چرا با لباس فرم اداره ات اومدی .خلاصه تیپ منو نپسندیدی .بعدش هم با بابا جون مهربون برگشتی و رفتی خونشون. راستی اونروز قرعه کشی کردن بین کل بچه های سالن و به ده نفر جایزه دادن که شما هم اسمت دراومد و یه جایزه دیگه به جز جایزه ای که مدرسه برای کارنامه هاتون در نظر گرفته بود گرفتی . انشاءالله همیشه موفق باشی عزیزم️
بعد از ظهر اون روز هم رفتیم پاساژ نگارستان و برات باز هم یه لگو بابا جون و یه کتاب هم من خریدم.یک ساعتی رو باهم توی پاساژ بودیم .وقتی اومدیم بیرون همه جا سفید از برف شده بود و ماشینمون هم پر برف .خلاصه با سلام و صلوات برگشتیم خونه
توی پست قبل برات گفتم از جشن کارنامه
اینبار هم هزار ماشاءالله همه پرستان و خیلی خوب شدی و منو بابایی از دیدن کارنامه ات کیف کردیم .صبح روز جشن یعنی شنبه با باباجون رفتی و من ساعت ده و نیم اومدم پیشتون .همینکه منو دیدی گفتی مامان ! این چه تیپیه؟ گفتم مگه چیه مامان جان ؟ گفتی مامان چرا با لباس فرم اداره ات اومدی .خلاصه تیپ منو نپسندیدی .بعدش هم با بابا جون مهربون برگشتی و رفتی خونشون. راستی اونروز قرعه کشی کردن بین کل بچه های سالن و به ده نفر جایزه دادن که شما هم اسمت دراومد و یه جایزه دیگه به جز جایزه ای که مدرسه برای کارنامه هاتون در نظر گرفته بود گرفتی . انشاءالله همیشه موفق باشی عزیزم️
بعد از ظهر اون روز هم رفتیم پاساژ نگارستان و برات باز هم یه لگو بابا جون و یه کتاب هم من خریدم.یک ساعتی رو باهم توی پاساژ بودیم .وقتی اومدیم بیرون همه جا سفید از برف شده بود و ماشینمون هم پر برف .خلاصه با سلام و صلوات برگشتیم خونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی