دلتنگی
سلام پسر مهربون مامان دلم خیلی برات تنگ شده امروز صبح خودت از خواب بیدار شدی سر ساعت .اول دنبال کشمشهات گشتی که دیشب بالای سرت گذاشته بودی بعدش رفتی دنبال لباسهات که بپوشی و بری خونه مامان جونی . امروز هر چی از دلتنگیام برات بگم کم گفتم فقط دوست دارم زودتر برگردم خونه تا بپری توی بغلم و من با تمام وجودم ببوسمتاین هم چند تا از عکسهای عزیز دل مامان وبابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی