عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

عید غدیر و عید قربان

1391/8/14 9:35
نویسنده : مامان احسان
483 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسر مامانقلب

    دیروز عید غدیر بود و ما مثل هر سال مهمون داشتیم البته خونه باباجون اینا و خونه مامان بزرگ اینا آخه هم من سادات هستم و هم مامان بزرگ (مامان بابایی) پس اول رفتیم خونه باباجون اینا و بعد هم خونه بابابزرگ اینا خوش گذشت اما: 

گلم باز هم مریض شدی حسابی سرفه میکنی طوری که میگی دلم درد میگیره مامان وقتی سرفه میکنم .بمیرم برات که خوب نمیشی دیشب تا صبح بالای سرت نشسته بودم و توهم گاه گاهی بیدار میشدی و میدیدی بالای سرت نشستم میگفتی مامان ناراحت من هستی گفتم آره مامان جان دارم دعا میکنم که زودتر خوب شی .امروز هم بعداز ظهر وقت دکتر گرفتم برات که باز هم بریم دکتر که انشااله دیگه خوب شی پسرم .

برای عید قربان هم مهدتون کلاه های با مزه های براتون درست کرده بود که برات عکسهاشو با کمی تاخیر میذارم:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

آناهیتا مامانیه آرمیتا
14 آبان 91 13:24
مامانی ببخش اماباتاخیرعیدت مبارک مخصوصاکه سادات هستی عزیزم


ممنون عزیزم عید شما هم مبارک
محبوبه مامان الینا
14 آبان 91 18:06
عیدت مبارک عزیزم


عید شما هم مبارک
مامان سمانه
16 آبان 91 2:39
الهی خاله فدات بشه که مریض شدی اومدم که عکسها ی خوردنیت و ببنیم دلم کلی برات تنگ شده بود
خاله جون امیدوارم به زودی مثل همیشه سر حال باشی
مامان احسان جون بابت تاخیرهای طولانیم عذر میخوام اما باور کن به یادتونم و ممنون که همیشه جویای حالمون هستین
شما ببخشین


آرزوی ما سلامتی شماست
مامان زهرا
16 آبان 91 10:45
امیدورام زودتر خوب بشی گل پسر
مامان علی خوشتیپ
16 آبان 91 15:24
ایشاالله زودتر خوب بشی احسان جونم
نیلوفر
17 آبان 91 16:47
قربونت برم که اینقدر نانازی


ممنون خاله جون خدا نکنه
مامان هامون
18 آبان 91 13:36
خیلی مامان مهربونی هستید ممنونم که به من سر میزنید همیشه
خدا نگه داره پسرتون رو شاد و سرحال باشید


ممنون عزیزم خدا هامون رو هم برای شما و ما حفظ کنه
مامان رامی
20 آبان 91 12:43
حتما خوب میشه بد نیست از طب گیاهی هم کمک بگیری.واسش دعا کردم منم آپم