عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

خاله کیتی

1396/8/13 9:32
نویسنده : مامان احسان
254 بازدید
اشتراک گذاری
M H:
سلام ماه خوشگلم
پنجشنبه شب خاله گیتی زنگ زد و گفت که میخوان بیان خونمون .در همون حال که من با خاله صحبت میکردم شما پشت سر هم میپرسیدی مامان خاله میاد؟ من هم هر بار می گفتم بله و شما کلی ذوق میکردی لا قل پنج باری ازم سوال کردی که دیگه من صدام در اومد و گفتم خوب میان دیگه چیکار داری مگه انقدر سوال میکنی؟ در جوابم گفتی آخه اولا میخوام خودم آدرس بدم مثل اون دفعه گم نشن دوما میخوام از خاله بپرسم ژله دوست داره براش درست کنم که وقتی میاد بخوره ؟ خاله که اون طرف خط صداتو شنید هم دلش ضعف رفت و گفت آره حتما برام درست کن .بعد خودت بهش آدرس رو توضیح دادی و رفتی سراغ درست کردم ژله برای خاله گیتی یا به قول خودت کیتی.شب که خاله اینا اومدن ژله براش آوردی و خاله هم برات یه ماشین شارژ ی خوشگل و کلی پاستیل خریده بود .خلاصه شب خوبی بود و حسابی بهمون خوش گذشت .دوستت دارم پسر مهربونم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)