عشق مامان و بابا احسانعشق مامان و بابا احسان، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات احسان مامان

سفرنامه استانبول

1394/2/27 9:34
نویسنده : مامان احسان
1,756 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه خوشگلمبوس

   یه مدت بود که دلمون یه آب و هوای تازه و یه سفر میخواست . با بابایی تصمیم گرفتیم که چند روزی رو بریم استانبول . جمعه شب رفتیم و سه شنبه صبح برگشتیم .انتخاب خوبی بود و حسابی بهمون خوش گذشت . هتلمون هم عالی بود با ویو رو به دریا .اونجا با خانواده آقای آزاد آشنا شدیم که یه  آقا پسر 9 ساله به اسم آروین داشتن که با همه جا با هم بودید . روز اول با هم قرار گذاشتیم کنار مسجد سلطان احمد و با هم توی اونروز کاخ توپکاپی و مسجد سلطان احمد و ایا صوفیا رو دیدیم .بعد از ظهر هم رفتیم میدان تکسیم و خیابان استقلال .تمام برند ها از قبیل منگو و کتون و السیواکی و اچ و ام و نایک وآدیداس و.... اونجا شعبه داشتن .چند جایی خرید کردیم و شام رفتیم مک دونالد .انصافا ساندویچ هاش خوشمزه بود . روز دوم صبح با هم (همراه خانواده آزاد) رفتیم اسکله کاباتاش و بلیط کشتی خریدیم و سوار کشتی شدیم و رفتیم جزیزه بیوک آدا .یکساعتی توی کشتی بودیم تا رسیدیم جزیزه .بعد بلیط کالسکه گرفتیم و سوار بر کالسکه کل جزیره رو گشتیم . ناهار هم توی یک رستوران خوشگل ماهی دریای مرمر خوردیم که خیلی خوشمزه و لذیذ بود . بعد از ظهر هم  تا شب به خرید گذشت .روز سوم هم برنامه داشتیم با تور بریم گردش . سوار اتوبوس شدیم و اول رفتیم یه مرکز خرید که سوغات خوراکی ترکیه رو عرضه میکردند از اونجا قهوه و باسلوق خریدیم . بعد بردنمون یه فروشگاه چرم که قیمتهاش از 2 میلیون تومان تا 2 میلیارد تومان بود که قاعدتا هیچ کس از اونجا خرید نکرد بعدش رفتیم مرکز خرید اولویوم  و بعدش هم ناهار در مرکز خرید کال سنتر .بعد دیگه از گروه جدا شدیم و خودمون تا شب همونجا خرید کردیم .نسبتا قیمتهاش خوب بود .شب هم شام رفتیم یه رستوران خیلی خوشگل نزدیک هتل .(یکی از بهترین تفریحات توی استانبول خوردن غذاهای متنوع و بلال کبابی و بلوط کبابیه) .بعد هم برگشتیم هتل و منتظر ترانسفر شدیم برای برگشت به فرودگاه ساعت 3 صبح حرکت کردیم و 7 بود که رسیدیم فرودگاه امام . با آروین و مامان و باباش خداحافظی کردیم و برگشیم خونه .شما و بابایی تا امروز هم خونه بودید ولی حیف که من نمیتونستم بیشتر مرخصی بگیرم .

عكس بالا داخل كشتيه كه باهاش رفتيم جزيزه بيوك آدا البته طبقه بالاش

وعكس پايين هم طبقه پايين كشتي كه محفوظ و گرم بود

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان زهره
27 اردیبهشت 94 14:21
سلام . ایشالله که همیشه به سفر و شادی باشید. و همیشه بهتون خوش بگذره. از عکس ها معلومه که به احسان جون خیلی خوش گذشته. مامان احسان جون توی عکس هفتمی خیلی خوشکل شدی. راستی من آپ شدم. منتظرتونم.
مامان احسان
پاسخ
سلام ممنون دوست خوبم
مامان آویسا و علی کوچولو
30 اردیبهشت 94 10:08
سلام دوست خوبم.خوبین؟ انشاالله همیشه به شادی و مسافرت. بوس بوس بوس
مامان احسان
پاسخ
سلام عزيزم ممنون